سبد خرید

0 کالا - 0تومان
سبد خرید خالی می باشد!

 بعید است اخیراً نام دکتر مریم میرزاخانی به گوشتان نخورده باشد، یک نابغۀ ایرانی که مدت هاست به واسطۀ کسب مدال فیلدز که بالاترین جایزه در ریاضیات است، نامش بر سر زبان ها افتاده است. او در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران، برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های ۱۹۹۴ (هنگ‌کنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد. وی نخستین دختری بود که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافت؛ نخستین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران طلا گرفت؛ نخستین کسی بود که دو سال مدال طلا گرفت و نخستین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی جهانی نمرهٔ کامل گرفت. سپس کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف گرفت و در سال ۱۹۹۹ برای ادامه تحصیل دکترا به دانشگاه هاروارد رفت. در ادامه مصاحبۀ دکتر میرزاخانی که در مجلۀ دنیای اقتصاد منتشر شده است، بخوانید.

 از چه زمانی تصمیم گرفتید به‌طور جدی به ریاضی بپردازید؟

 

از زمان المپیاد ریاضی، البته وقتی وارد تیم المپیاد ریاضی شدم نمی‌خواستم ریاضی بخوانم، فکر می‌کردم که مهندس شوم ولی بعد با کلاس‌هایی در دانشگاه شریف و برخوردهایی که با بچه‌های سال‌های بالاتر از خودمان داشتیم نه تنها من که بقیه بچه‌هایی که هم‌دوره بودیم هم تصمیم گرفتیم ریاضی بخوانیم.

 

از کی فهمیدید استعداد بالایی در ریاضی دارید؟ 

در المپیاد ریاضی. من در مصاحبه‌های دیگر هم این حرف را زده‌ام. به‌طور کلی علوم دیگر را هم دوست داشتم، مثلا با دوستانم آزمایش‌های علمی انجام می‌دادیم. ولی به ریاضی به‌طور خاص در دوره المپیاد ریاضی و کامپیوتر علاقه‌مند شدم. یک مقداری هم واقعا در زمان جوانی و نوجوانی، ذهن انسان طور دیگری فکر می‌کند. انسان وقتی به 20 سال پیش نگاه می‌کند و می‌بیند که چه فاکتورهایی برایش مهم بوده‌اند، خودش هم تعجب می‌کند و می‌گوید مگر من این‌طوری فکر می‌کردم. چیزهای هیجان‌انگیز برای جوان‌ها مهم است. مثلا برایشان رقابت مهم است، این‌که هیچ دختری در تیم المپیاد نبوده انگیزه‌بخش است.

 

آیا می‌توانید یکی از کارهای ریاضی خود مثلا همین کاری که به خاطر آن فیلدز گرفتید را به زبان ساده توضیح دهید؟

نه. خیلی کار سختی است. یک مصاحبه‌ای من با مجله کوانتا کرده‌ام که Simons Foundation آن را روی سایتش منتشر کرده و در آنجا کار من برای شخص غیرمتخصص توضیح داده شده است. خودتان هم حتما می‌دانید که بیان مطالب پیشرفته به زبان ساده چقدر سخت است. ولی در این مصاحبه کسی که با من حرف زده، خودش دکترای ریاضی دارد و رشته‌اش هم نسبتا به من نزدیک است و کارش هم الان نوشتن مطالب علمی به زبان ساده و ساده کردن مطالب برای عموم است و این کاری است که آدم متخصص خودش را می‌خواهد و واقعا سخت است، ولی زمینه کاری‌ام در واقع می‌شود نظریه رویه‌های ریمانی، نظریه ارگودیک و سیستم‌های دینامیکی.

 

به‌عنوان یک مادر، چطور بین کار سنگین ریاضی و مادر بودن توازن برقرار می‌کنید؟

خیلی سخت است. البته شدنی است و ارزش انجام دادنش را دارد. خواه ناخواه میزان کار را کم می‌کند. یعنی اگر کسی فکر کند که هم می‌توانم یک خانواده خیلی خوب و با ارتباط قوی داشته باشم، هم کارم به همان سرعت قبل پیش برود این طور نیست، باید به هر حال هزینه بکند. البته برای پدر هم سخت است و این کمی بستگی دارد که پدر و مادر چقدر تقسیم کار بکنند، چه‌قدر برای بچه‌شان وقت بگذارند.

 

دوست دارید بچه تان ریاضی‌دان شود؟

برایم فرقی نمی‌کند. امیدوارم که او و کلا همه بچه‌ها، ریاضی را جدی بگیرند. دوست ندارم مثل افرادی شود که تا صحبت از ریاضیات می‌شود می‌گویند من از ریاضی هیچ چیز نمی‌دانم، یعنی اصلا به خود امکان نمی‌دهند که به آن فکر کنند، البته در ایران خیلی این‌طور نیست ولی در آمریکا زیاد پیش می‌آید. ریاضی به درست فکر کردن کمک می‌کند. حتی یک پزشک یا کسی که کار دیگری هم می‌کند، اگر ریاضی‌اش قوی باشد، می‌تواند جلو باشد.

 

در طول روز چه قدر کار می‌کنید؟

خیلی بستگی دارد به روز و زمان و....

 

مثلا در زمان اوج کارتان؟

خیلی متغیر است.البته کسی که بچه کوچک دارد، از 9صبح وقت دارد تا پنج بعد از ظهر. بعدش دیگر وقت ندارد. می‌توانی مثلا بروی در پارک و به‌طور کلی فکر بکنی، ولی اینکه بنشینی و کار جدی بکنی نمی‌شود.

 

قبل از اینکه بچه داشته باشد چه طور؟

قبلش شاید بیشتر بود. ولی اصولا کار ریاضی به‌صورت خطی جلو نمی‌رود. گاهی مثلا قرار است یک مقاله را تمام کنید، یا مثلا باید آخرین نسخه‌اش را آماده کنید، خب باید بیشتر کار کنید، ولی در سایر مواقع این‌طور نیست که اگر بیشتر کار کنید بهتر باشد. مهم‌ این است که انگیزه‌تان را حفظ کنید و به آن مسأله‌ای که فکر می‌کنید، در یک مدت طولانی فکر کنید. میزان پیشرفت ممکن است بعضی روزها زیاد و بعضی روزها کم باشد. علاوه بر این کارهایی از قبیل جلسات دانشگاه و صحبت با دانشجویان دکترا نیز هست که به هر حال وقت می‌گیرد. هرچه‌قدر انسان جوانتر باشد، ذهنش بازتر است برای فکر کردن. دلیلش این است که مشغله خارجی کمتری دارد، با گذشت زمان مشغله‌ها و نگرانی‌های انسان بیشتر می‌شود، به همین دلیل از زمانی که جوان هستید و ذهنتان باز است، بهترین استفاده را بکنید.

 

شما به غیر از فعالیت ریاضی و بودن با خانواده، چه علایق و فعالیت‌های دیگری دارید؟

 در حال حاضر، همین دو تا را اگر بتوانم انجام دهم، خیلی خوشحالم. (خنده)

 

سابق چه طور؟

قبلا خواندن رمان و کتاب را خیلی دوست داشتم.

 

شما دو سال عضو تیم المپیاد ریاضی بوده‌اید، می‌خواهم بدانم چه‌قدر از موفقیت خود در ریاضی را تحت تأثیر فعالیت در دوران المپیاد ریاضی می‌دانید؟

 خیلی‌اش را. چون اگر المپیاد نبود، اصلا ریاضی نمی‌خواندم.

 

از نظر علمی چطور؟

از نظر علمی هم خیلی از افرادی که بعدا در زندگی‌ام تأثیر گذاشتند و خیلی از بهترین دوستانم را در دوره المپیاد ریاضی پیدا کردم که بعدها در خیلی از قسمت‌های مختلف ریاضی به من کمک کردند.

 

آیا هنوز هم به شهودها و ایده‌های آن زمان باز می‌گردید؟

نه، الآن دیگر اگر شما آن شش سؤال المپیاد ریاضی را به من بدهید، فکر نمی‌کنم بتوانم یکیش را هم حل کنم. حتی الآن اگر سوال‌های کتاب نظریه اعدادی را که با رؤیا بهشتی نوشتیم از من بپرسند، من لزوما نمی‌توانم حل کنم. چون اصلا مدل فکری آدم عوض می‌شود.

 

تفاوتش مثل تفاوت کسی است که در طول زندگی‌اش ورزش می‌کند ولی یک زمانی هم تمرین می‌کند برای اینکه مسابقه بدهد. در آن دوره‌ای که تمرین می‌کند، آمادگی‌اش برای مسابقه بهتر است، ولی ریاضی‌دان بودن مثل این است که بخواهید در طول عمرتان ورزش کنید. اینکه در 18 سالگی ورزش کنید خیلی فرق می‌کند با اینکه همیشه ورزش کنید.

گردآوری: مجلۀ نیک مجلۀ نیک